۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

چرا صداي اعتراض به اعدام حسين خضري بايد بلند تر از ساير فرياد ها باشد

اين هم از شوخي هاي روزگار است كه كرد ها كه خود را از اصيل ترين اقوام ايراني هستند چه در رژيم گذشته و چه در حاكميت فعلي همواره تحت شديدترين محدوديت ها و فشارها به سر برده اند. علي الخصوص در جمهوري اسلامي كه همواره در برابر فعاليت هاي سياسي هموطنان كرد با سياست مشت اهنين برخورد شده است متاسفانه به بهانه اقليت بسيار محدودي از گروه هاي مسلح كرد (كه اغلب خواستگاه برون مرزي دارند ) بسياري از فعالين كرد ناباورانه با احكام اعدام و حبس هاي سنگين مواجه شده اند اعدام حسين خضري اما از جنس ديگري بود حتي در مقايسه يا اعدام صادر شده براي ساير فعالين سياسي كرد همچون كمانگر .
حسين به بهانه همكاري با گروه پژاك بازداشت شد اتهامي كه  واواك به سادگي به هر فعال سياسي كرد چسبانده است .حسين خضري از 7 سال پيش همكاري با سازمان هاي مدني را اغاز كرد .در سال 2008 و طي سفري به شهر كرمانشاه توسط سپاه دستگير شد در مدت بازداشت و طي مدت بازداشت تحت شديد ترين شكنجه هاي قرون وسطايي قرار ميگيرد اين فشار ها خوانواده وي را نيز در بر گرفت به نحوي كه پدر وي از فرط رنج و اندوه دچار سكته مغزي شده و  دارفاني را وداع مي گويد.
ماجرا زماني شكل متفاوت تري به خود مي گيرد كه حسين در نامه اي به شرح شكنجه هاي وارد شده به وي در طول مدت بازداشت توسط سپاه و اطلاعات مي پردازد . شكنجه هاي سبعانه و وحشيانه اي كه بهت و حيرت هر خواننده اي را از ميزان خشونت در جمهوري اسلامي و بي رحمي و عدم پايبندي دستگاه هاي ايران را به هر گونه اصل اخلاقي در پي دارد . وي در اين نامه اظهار مي دارد كه روزانه به مدت چندين ساعت مورد ضرب و شتم قرار گرفته ، ضرب و شتم و شكنجه هاي وحشيانه اي كه همراه با ضربات لگد به اندام هاي تناسلي بوده است . همچنين بازجويان با اعمال شكنجه ، وي را تهديد كرده اند كه اگر از شكنجه هايي كه بر وي رفته است سخني بگويد اعدام خواهد شد ،  اما وي شرح كاملي از شكنجه هاي وارده را طي نامه اي افشا مي كند و كوتاه زماني پس از اين اقدام ناباورانه به جوخه اعدام سپرده مي شود . قصد جمهوري اسلامي با اين اعدام رساندن اين پيام روشن به فعالين سياسي است كه اين رژيم به هيچ كدام از ميثاق ها و قرارداد هاي بين المللي و حقوق بشيري و اسلامي پايبند نيست و براي حفظ نظام حاضر به انجام هر گونه جنايتي است و در اين راه ، به روزگار دزد بي آبرويي افتاده است كه از فرط تكرار دزدي ديگر ابايي از بد نامي ندارد . اگر سابقا انتشار اخباري از رفتار خلاف حقوق بشر جمهوري اسلامي در مجامع بين المللي منجر به لاپوشاني و تغيير ظاهري و حداقل انكار اين رويه ها توسط جمهوري اسلامي مي گرديد ، اينك با بي شرمي تمام و با خيال خام عدم انعكاس وسيع اين وقايع و در صورت انعكاس با بي خيالي و عادت به بي آبرويي اقدام به اعدام يكي از فرزندان ايران نموده است . 
و اين وظيفه ماست كه حداقل سهم خود را در انعكاس اين جنايت و شكنجه هاي غير اساني به كار رفته در بازجويي ها ايفا كنيم و نگذاريم كه خون حسين پايمال شود بايد رسانه ها و مجامع غربي هر چه بيشتر در جريان ماوقع رويدار قرار گيرند . بايد دنيا بداند حسين به علت انتقام گيري جمهوري اسلامي اعدام شد ، به علت افشا نمودن گوشه اي از شكنجه ها و فشار هاي وارد شده بر وي جهت كسب اعترافات دروغين ... 
اگر جمهوري اسلامي به بي آبرويي عادت كرده ما نبايد به اين وحشي گري ها عادت كنيم . 

۱ نظر:

Unknown گفت...

با سلام دوست عزیز حسین را ما کشتیم ما باید جدی تر عمل می کردیم باید با صدای بلندتری به گوش جهانیان اعدام حسین را می رساندیم ولی نکردیم این رژیم سفاک هر روز به وحشی گری خود اضافه می کند ما باید از طریق شناسایی بازجوها و قاضی های دست نشانده بدبخت و تهدید خانواده های این کثافت ها انها را از پای در بیاریم همون کاری که اینها می کنند هر کسی الان تو ایران یکی دو تا از خانواده اش تو سپاه و بسیج و هزار کوفت و زهر مار هستند من خودم اگه جایی باشه که پی گیری اینها رو بکنه فامیل های کثافت خودم رو لو می دم تا مردم پدرشون رو در بیارند باید مقابله به مثل کرد اینها از مریخ که نیامدند تو همین اجتماع زندگی می کنندباید گامی بزرگ برداشت تا دیر تر نشده به امید خدا سحر نزدیک است ولی حیف که فرزادها و حسین ها نیستند که جشن پیروزی را با ما بگیرند رها