۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

درس هايي كه مي بايد از 25 بهمن گرفت


حالا هر دو سوي قضيه مي توانند لبخند بزنند و ادعا كنند كه گذشت زمان ادعاي آن ها را ثابت نموده است ! البته بنده در اين نوشته قصد ندارم كه از ادعاهاي پيروز سخن بگويم . چرا كه ادعا و حرف هيچ گاه براي كسي نان و آب نمي شود . در اين نوشته از كاستي ها و قصورات و نقاط ضعف برملا شده خواهم گفت .
1- شبكه هاي ماهواره اي (در اين جا بي بي سي) : 25 بهمن يك بار ديگر نشان داد كه هيچ گاه نبايد به اميد و انتظار شبكه هاي ماهواره اي نشست كه بودجه آن ها از دولت هاي بيگانه تامين مي شود . شايد در مقاطعي همپوشاني منافع داشته باشيم و در نتيجه تبليغات اين گونه شبكه ها در جهت منافع ملت ايران قرار بگيرد اما مقاطعي نيز وجود دارد كه اين همپوشاني صورت نمي گيرد و در نتيجه اخبار و تفاسير اين شبكه در خدمت دولت كودتا قرار خواهد گرفت ( به مانند روزهاي پيش از 25 بهمن كه به دليل صحبت هاي وزير سابق امور خارجه بريتانيا و تمايل به بهبود روابط با جمهوري اسلامي در وزارت امور خارجه انگستان ، شبكه بي بي سي تا 48 ساعت قبل از 25 بهمن از انعكاس هر گونه اخبار مربوط به تجمع 25 بهمن خودداري نمود و بسياري از كساني كه اخبار را به صورت پراكنده از طريق بي بي سي دنبال مي كنند از تجمع 25 بهمن و شور و حال ايجاد شده پيرامون آن مطلع نگرديدند . و جنبش سبز ضربه بسيار بزرگي متحمل شد از بابت سبز فرض نمودن بنگاه خبرپراكني بي بي سي . متاسفانه جنبش آزادي خواهانه مردم ايران هنوز از داشتن يك رسانه ماهواره اي متعلق به خود محروم است .
2-  ما از شبكه هاي اجتماعي پايدار برخوردار نيستيم . متاسفانه بالاترين در ساعاتي كه مي بايست از طريق انعكاس اخبار مربوط به تظاهرات موجبات شركت بيشتر مردم را در تظاهرات فراهم نمايد در برابر حملات داس نيروهاي وابسته به حاكميت به زانو در آمد . البته تلاش تمامي دست اندركاران اين سايت بر آن بود كه سايت هر چه سريع تر آماده سرويس دهي گردد اما مسلما به تعداد دقايقي كه بالاترين از دور خارج بود مردمي كه در خيابان حضور داشتند از پشتوانه كساني كه به صورت بالقوه آماده ملحق شدن به جمع آن ها بودند محروم شدند . بر مديريت بالاترين و سايت هاي مشابه فرض است كه شرايطي فراهم آورند كه در موقعيت مشابه با آمادگي بيشتري وارد شوند .
3- تبليغات غير مجازي ضعيف ارزيابي مي شود (‌البته بيشتر از براورد حاكميت بوده است چرا كه حجم نيروهاي معترض در خيابان بيشتر از برآورد هاي امنيتي بود ) . اما باز هم در مقايسه با تعداد بسيار بالاي كاربران دنياي مجازي در ايران ، تبليغات غير مجازي بسيار پايين بود . اين مي تواند نشانه آن باشد كه مردم ايران از ميزان ريسك پذيري خود كاسته اند و در نتيجه عده كمتري حاضر هستند ريسك انجام تبليغات فيزيكي را به جان بخرند . راه حل اين است كه به نحوي شبكه هاي مجازي به شبكه هاي حقيقي متصل گردند . راه حل پيشنهادي اين جانب راه اندازي كلوپ هاي محلي توسط بالاترين است . كلوب هاي محلي اي كه به عنوان مثال مناطق مختلف تهران را در بر بگيرند . كلوب منطقه الف ،‌كلوب منطقه ب ، و .... و حتي براي شهر هاي مختلف نيز كلوب هاي ديگري داير شود . عضويت در اين كلوب ها آزاد باشد . البته فعاليت در اين كلوب ها بايد قدري محدود باشد كه سايت اصلي را تحت الشعاع قرار ندهد . (به عنوان مثال هر عضو تنها سه پست در روز اجازه داشته باشد در كلوب هاي منطقه اي بگذارد ) . همچنين اميد است در فرصتي كه تا موقعيت بعدي مانده است لينك هاي بيشتري درباره نحوه تبليغات غير اينترنتي ببينيم .
4- به عكس آن چه گفته مي شود خشونت در 25 بهمن به نسبت موارد مشابه كمتر بود و در صورت حضور پرتعدادتر مردم و سماجت بيشتر (و حتي اندكي خشونت ) امكان تصرف ميدان آزادي دور از دسترس نبود . بسياري از فرماندهان انتظامي در جلسه توجيهي قبل از اعزام نيروها ، آن ها را از برخورد خشونت آميز با تظاهر كنندگان برحذر داشتند . خشونت هاي اعمال شده بيشتر از طرف كساني اعمال شد كه در دايره رسمي نيروهاي امنيتي قرار ندارند و مسلما تعداد آن ها كم مي باشد .  اما هر چقدر ميزان خشونت كمتر بود ترس مردم از برخورد انتظامي بالاتر رفته بود . يكي از علل اين امر شايد ضعف تبليغات غير مجازي بوده باشد (كه با ناديده گرفتن اين روز توسط بي بي سي تكميل شد ). مسلما كاربران دنياي مجازي براي كتك خوردن و زدن تربيت نشده اند ! و در تظاهرات واقعي نياز دارند كه از اين جهت حمايت شوند . پس نصيحت بنده به كاربران دنياي مجازي اين است كه اگر دوست نداريد در تظاهرات بعدي كتك بخوريد و بلكه كتك هم بزنيد ! تبليغات غير مجازي (كاغذي ، چهره به چهره ، اعلاميه ، ديوارنوشته) خود را در مناطق جنوبي و فقير نشين شهر انجام دهيد و نه در وبلاگ هاي مجازي .
5- مسئله و مشكل نحوه راهپيمايي هيئتي و خطي مردم هم به قوت خود باقي است . بنده نمي دانم واقعا كدام تئوريسيني و با كدام براورد جمعيتي به آقايان موسوي و كروبي پيشنهاد راهپيمايي در اين مسير طولاني را داده بود ! اولين نتيجه راهپيمايي خطي جدا افتادن مردم از يكيديگر است . به خصوص زماني كه تعداد شركت كنندگان به اندازه اي نباشد كه تمام مسير راهپيمايي را بپوشاند . اگر قرار به تصرف ميدان آزادي و ماندن در آن جاست بايد مسير ها غير خطي و از ميدان هاي اطراف (و با فاصله هاي نزديك تر ) طراحي شوند . بايد تجمع در ميدان هاي اطراف باشد . اگر جمعيت در يك نقطه به اندازه اي رسيد كه بتواند محل خود را حفظ نمايد آن گاه به سمت ميدان آزادي حركت كند (‌اين حركت مردم همچنين باعث مي شود نيروهاي امنيتي مجبور شوند براي پرهيز از محاصره شدن تغيير آرايش گسترده اي بدهند ) . اصلا چرا بايد ميدان بزرگ آزادي فتح شود ؟‌ ميداني كه بسيار بزرگ است و مناسب ترين منطقه براي نيروهاي سركوبگر براي ترانزيت نيروهايشان ؟  مناطق كوچكتر و حساس تري نيز وجود دارند كه سهل وصول تر هستند و امكان پشتيباني مردمي بالاتر را دارا مي باشند . چرا تجمع در ميدان توپخانه نباشد ؟ نزديك به وزارت خانه ها و مراكز ارتباطي ؟‌و يا در نزديكي ساير وزارت خانه ها ؟ هيئت دولت ؟ و ...

هیچ نظری موجود نیست: