۱۳۹۰ بهمن ۴, سه‌شنبه

لطفا قبل از منفی دادن متن را بخوانید : از روز 25 بهمن تا قبل از انتخابات به خیابان نیایید ..!





1-      چرا روز انتخابات بهترن زمان برای اعتراض خیابانی است ؟ به عنوان مثال تهران را در نظر بگیرید : در انتخابات مجلس تنها در شهر تهران 6000 صندوق رای وجود دارد . در هر صندوق رای گیری حداقل یک اکیپ پنج نفره از نیروی انتظامی حضور دارد . این به این معنی است که چیزی در حدود سی هزار نفر از پرسنل نیروی انتظامی و بسیج به صورت مستقیم درگیر حوزه های رای گیری هستند علاوه بر این گشت های نیروی انتظامی نیز مجبور به بازدید از حوزه های رای گیری هستند. در این روز تمامی بخش های مختلف نیروی انتظامی شامل ستادی ، اداری ، یگان ویژه ، اطلاعات ، پلیس امنیت ، مبارزه با مواد مخدر و.... و همچنین نیروهای بسیج به صورت مستقیم در سر صندوق ها حضور دارند و در نتیجه خیابان ها خالی میشود.
2-      چرا نباید قبل از انتخابات به خیابان آمد ؟ زیرا اگر این حضور آن چنان جدی نباشد حکومت با سرکوب وحشیانه آن و انعکاس وسیع اخبار سرکوب و بازداشت ها و شهدای احتمالی موجبات ترساندن مردم را فراهم خواهد کرد . حتی اگر استقبال مردم بیش از انتظار باشد این امر موجب بیشتر حساس شدن بخش های امنیتی نظام و برآورد دقیق تر بر روی پتانسیل اعتراض خواهد شد و در نتیجه در روز انتخابات با کاهش شدید تعداد صندوق ها و یا اتخاذ تمهیدات دیگر سپردن امنیت شهر به بسیج و سپاه توان رزمی خود را در برابر مردم افزایش خواهد داد . به خیابان آمدن قبل از 12 بهمن می تواند تمامی برنامه های روز انتخابات را به هم بزند. 
3-      چرا روز اول تظاهرات مهم است ؟ زیرا اگر روز اول تظاهرات بسیار با شکوه برگزار شود با انتشار اخبار آن می توان به افزایش نفرات در روز های بعد امیدوار بود . ضمنا اگر بتوان قسمتی از شهر را تصرف کرد و برای مدتی آن را نگه داشت می توان به ریزش در نیروهای نظامی امید داشت.
4-      بهترین بازه برای حضور در خیابان از روز انتخابات (12 اسفند) تا چهارشنبه سوری  است .
5-      به صورت خلاصه تا قبل از انتخابات نباید توان نیروهای مخالف برای حکومت آشکار شود . و اصلا چه بهتر که به خیال خام جنبش سبز مرده است خوش باشند . اما به فاصله چند روز مانده به انتخابات با انجام تبلیغات وسیع  و کشاندن مردم به خیابان آن هم در روزی که  تقریبا صد در صد توان نیروی انتظامی در صندوق های رای پراکنده است ضربه اساسی را در جهت تغییر وارد نمود .
 

۱۳۹۰ بهمن ۳, دوشنبه

واقعیت تلخی که جمهوری اسلامی باید آن را قبول کند : جنبش سبز پیروز انتخابات مجلس نهم خواهد بود

این که کدام گروه در انتخابات مجلس پیروز شوند به حال مردم هیچ تفاوتی نمی کند . هر دو و یا سه گروه از آخرین و خودی ترین لایه های وفادارمانده به جمهوری اسلامی اند .عده ای به طرفداری از محمود احمدی نژاد و عده ای به علیه وی وارد کار و زار انتخاباتی خواهند شد . این بار نیز به مانند انتخابات ریاست جمهوری بحث رقابت دمراتیک مطرح نیست . بحث حذف مطرح است . دعوا و دشمنی بین این دو جریان محافظه کار به سرحدی رسیده است که روزی نیست پرونده ای بر علیه یکی از طرفین دعوا رو نشود .
 علت این رقابت و دشمنی هر چه باشد به ما مربوط نیست . چرا که گویا وضع زندگی و تباهی روزافزون زندگی ما ایرانیان نیز به آن ها مربوط نمی شود .این دعوا خواه بر سر منابع اقتصادی باشد ، خواه بر سر لجبازی های بچه گانه ریشه دوانیده در سیاستمداران ایرانی باشد و خواه بر سر لحاف ملا باشد ! فرقی نمی کند اما نتیجه دعوای خودی ها نقشی تعیین کننده در سرنوشت ایران و جنبش سبز خواهد داشت .

در ماه های آینده دو پارامتر نقش مهمی در  سرنوشت سیاسی  ایران نقش بازی خواهند کرد . 1- تحریم های شدید اقتصادی که نتیجه فعالیت های اتمی ایران بوده اند  2- تظاهرات احتمالی مردم ایران در خیابان ها در روز انتخابات و پس از آن . اما نتیجه این انتخابات برای جنبش سبز چه خواهد بود ؟
واقعیت این است که با عدم شرکت در انتخابات،  نتیجه انتخابات هر چه باشد بازی دو سر بردی برای جنبش سبز خواهد بود . اگر احمدی نژاد پیروز انتخابات باشد شانس تفاهم ایران و غرب بر سر مسائل هسته ای به حداقل خواهد رسید و در نتیجه تحریم های خرد کننده غربی ها به زودی شیرازه حکومت را از هم پاشید . همچنین طیف بازنده مدعی تقلب در انتخابات شده و این خود موجبات تسریع در ریزش و تغییر در جمهوری اسلامی را فراهم می آورد .
اگر طیف معتدل تر به پیروزی برسد امکان تفاهم با غرب و تعطیلی برنامه غنی سازی هسته ای و در نتیجه قربانی شدن جنبش آزادی خواهانه مردم ایران بالاتر خواهد رفت اما در عوض شخصیت احمدی نژاد به گونه ایست که تحمل شکست را ندارد و و مسلما شکست احمدی نژاد به رویایی بسیار شدید در سطوح بالای قدرت منجر خواهد شد . رویارویی که دیگر تذکرات خامنه ای هم نخواهد توانست از کش امدن آن جلوگیری کند و در نهایت به تضعیف شدیدساختار های نظام خواهد انجامید .  
واقعیت تلخی است که جمهوری اسلامی باید آن را قبول کند . این که در هر صورت جنبش سبز پیروز این انتخابات خواهد بود .

۱۳۹۰ دی ۲۸, چهارشنبه

دعوت نوریزاد را پاسخ مثبت دهیم – نامه من به خامنه ای





از: کاربر فاکس(رومل) یک کاربر بالاترین و شهروند معمولی مقیم ایران
به: علی خامنه ای
با عرض سلام و خسته نباشید
 
می دونم که تو پوست خودت نمی گنجی که درخواست محمد نوریزاد از ملت ایران جهت نامه نگاری به شما آن چنان مورد استقبال واقع نشده است . اما لطفا در خوشحالی و ادای نذر عجله نفرمایید. اول این گلوله های کوچک برف که با نگارش مطالب معنی دار توسط نزدیک ترین افراد به تو آغاز شده تبدیل به بهمنی خواهد شد که سیاهی ها را تبدیل به سپیدی خواهد کرد اشاءالله . و دوم این که متاسفانه بسیاری از شهروندان کشورت به این نتیجه رسیده اند که شما آن قدر ارزش ندارید که به شما نامه بنویسند . با عرض معذرت شما را به جایی حساب نمی کنند. آن قدر از دستتان عصبانی هستند که تنها راهی که حاضر به ایجاد یک گفتمان با شما هستند .... است ! در نتیجه بنده هم با عرض معذرت در همین جا نامه را خطاب به شما به اتمام می رسانم و ادامه نامه را خطاب به سایر دوستان می نویسم :دوستان عزیز ، شاید وضعیت آقا آن قدر وخیم شده که دیگر حس و حالی برای نامه نگاری به وی باقی نمانده باشد اما نباید بگذاریم که حرف نوریزاد – حر زمان – زمین بماند . شاید بتوان با اندکی تغییر در خواست محمد نوریزاد کاری کنیم که همان تاثیر مورد نظر حاصل آید . ایده این اندکی تغییر پس از خواندن نامه فخر السادات محتشمی به دختر حداد عادل و همسر مجتبی خامنه ای به ذهنم خطور کرد ! احتمالا فخری هم به مانند بسیاری از ما آقا رو لایق نامه نگاری ندونسته بود و در نتیجه نامه اش رو به شاگرد قدیمی اش نوشته است . ما هم همین کار رو بکنیم . چه اشکالی دارد ؟ ولی نامه را بنویسیم . اگر به خامنه ای نمی نویسیم به هر کس دیگری که فکر می کنیم در این وقایع دست دارد بنویسیم ، مسئول گوشه ای از مشکلات کشور است و یا توانی در اصلاح رویه ها دارد بنویسیم . ولی تنبلی نکنیم . نگذاریم حرف آن ها که در خط مقدم مبارزه هستند زمین بماند .

۱۳۹۰ دی ۱۴, چهارشنبه

آقای خامنه ای،از شاه عباس صفوی نامدار ترین شهریار سلسله صفوی (تنها شاهنشاهی مورد علاقه ات) یاد بگیر !


   

شاه عباس زمانی به قدرت رسید که از شمال شرک با ترکان ازبک درگیر بود ، از سمت غرب عثمانیان ایران را تهدید می کردند و جنوب ایران در اختیار پرتغالی ها بود . یعنی به هر جا که می نگریست دشمن می دید !!! چکار کرد و چرا نامش به عنوان مردی بزرگ در تاریخ ثبت شد ؟ شروع به عربده کشی مستانه کرد و کشور را به نابودی کشاند ؟ خیر ! از در سیاست وارد شد . ابتدا با عثمانی ها پیمان دوستی بست و حتی بخش هایی از غرب کشور را به آن ها واگذار کرد . آن گاه به سرکوب ازبک ها پرداخت و آن ها را قلع و قمع کرد . پس از آن که از شرق کشور آسوده گشت رو به غرب آورد و با کمک کشور های اروپایی و در سه نوبت متوالی عثمانی ها را شکست داد و مرزهای ایران را تا عراق گسترانید و آن گاه به حساب پرتغالی ها و اروپایی ها رسید و آن ها را از تمامی بنادر و جزایر خلیج فارس بیرون کرد . خدمات این مرد آنچنان به ایران بزرگ بود که مردم جنوب داوطلبانه به پاس این اعمال نام بندر گمبرون را به بندر عباس تغییر دادند . تنها یک حاکم بزرگ است که در بدترین شرایط و در محاصره دشمن های غربی و شرقی و جنوبی ! می تواند یک کشور را به اوج شکوه و جلال برساند و تنها یک حاکم کوچک است که در اوج درامد های نفتی می تواند کشور را به سمت پرتگاه و ویرانی بکشاند . اندکی تامل کن پیرمرد . تاریخ کشورت را دوباره بخوان . هنر این نیست که صدای هل من مبارزت گوش فلک را کر کند و آن گاه با اولین شلیک موشک های کروز آن همه هزینه ای که برای این ارتش کرده ایم بر باد رود . اگر که بر فرض محال همه دشمنند (که نیستند) راه جنگیدن با آن ها ، راهی نیست که تو انتخاب کرده ای . نگاه کن ، ببین شاه عباس چه کرد . کاری نکن که پس از رفتنت مردم داوطلبانه تمام اماکنی را که به نامت نامگذاری شده را به نام شاه بعدی تغییر دهند !


۱۳۹۰ دی ۱۳, سه‌شنبه

فرصت اندک است. یا خود برای ایرانمان تصمیم میگیریم و یا بیگانگان برایمان نسخه مرگ خواهند پیچید



روند تحولات بین المللی مرتبط با ایران پر سرعت تر و خطرناک تر شده اند . به احتمال بسیار زیاد در ادامه و طی ماه های آینده ایران مورد حمله بیگانگان قرار خواهد گرفت . این حمله شامل آزمایش انواع تسلیحات اتمی و غیر اتمی جدید بر روی مردممان خواهد بود ، این حمله شامل نابودی تمامی توان نظامی ایران خواهد بود ، این حمله شامل نابودی بخش عظیمی از زیر ساخت ها ، کارخانه جات ، راه های اقتصادی ایران خواهد بود ، این حمله به همراه جدا شدن بخش هایی از وطن (مانند جزایر سه گانه خلیج فارس) خواهد بود ، این حمله همراه با کشتار صدها هزار ایرانی ، تجاوزات بدبختی ها آوارگی ها و .... برای مردم ایران خواهد بود . این حمله ایران را نابود خواهد کرد. فرصت اندک است . باید تا زمان باقی است فکری کرد .در آن واحد هر سه گزینه زیر می بایست به صورت همزمان پیگیری شود :
1- شاید بتوان جمهوری اسلامی را قانع کرد که ادامه سیاست فعلی نتیجه ای جز تباهی نخواهد داشت
2- شاید بتوان کشور های غربی را قانع کرد که حمله به ایران اشتباهی جبران ناپذیر است
3- شاید بتوان جمهوری اسلامی را تحت فشار شورش های گسترده مردمی وادار به تغییر و استحاله کرد .
در هفته ها و ماه های آینده وظیفه ما سنگین خواهد بود . ایران به تمامی ایرانیان با همه گرایشات سیاسی ، مذهبی و ... نیاز دارد تا زنده بماند . تنهایش نگذاریم .